مقدمهای بر آشنایی با خزینه
در ایران قدیم، حمام به شکل امروزی نبود؛ حوضچهای عمیق بود که مردم بعد از لیفوصابونزدن و بهاصطلاح کیسهکشیدن، برای آبکشیِ نهایی به درون آن میرفتند. به این حوضچهها «خزینه» میگفتند. این حوضچهها با توجه به شرایط فیزیکی، کثیف و منبع انواع میکروب و شیوع بیماریهایی مانند تراخم، کچلی و آبله و… بودند. معمولاً حمامیها برای تمیزکردن خزینه بین دو نوبت زنانه و مردانه، با گرداندن چوب زالزالک در آب، مو و چرک و کف صابون را از خزینه جمع میکردند و مقداری آهک درون آن میریختند. اولینبار در زمان «ناصرالدینشاه قاجار» پسر یکی از سرداران «ناپلئون» به پاس خدماتی که از دولت ایران دریافت میکرده، در خیابان لُختیها (سعدی فعلی) حمامی بنا میکند و در این حمام دوش کار میگذارد؛ بدینترتیب بنیانگذار دوش در ایران «نیکلا سمینو» میباشد.
حزب و جنبش خزینه
در اوایل سلطنت «رضاشاه پهلوی» نیز به علت شیوع بیماری از طریق خزینه، استفاده از آن رسماً ممنوع شد؛ با انتشار این خبر، علما و روحانیون هم رسماً به این حکم اعتراض کردند و حتی حزبی بهنام «حزب خزینه» تأسیس کردند و در منابر فریاد وااسلاما سر دادند و میگفتند که تنها آب خزینه میتواند نجاست را برطرف کند و غسل بدون آب خزینه صحیح نیست و حکم «رضاشاه» غیر شرعی و از مصادیق غربگرایی است! موضوع خزینه یکی از کشاکشهای بین علما و روشنفکران شد و سپس «جنبش خزینه» شکل گرفت. مؤمنین تا سالها پنهانی نقشه میکشیدند که چگونه دور از چشم پاسبانها، سبیل حمامی را چرب کنند و نیمهشبها به خزینه بروند. «رضاشاه» نیز بهزور باطوم و دگنک مانع از رفتن مردم به خزینه میشد.
استفاده از خزینه پس از دوش!
خلاصه اینکه سالها طول کشید تا مردم کمکم متوجه محاسن دوش حمام شدند و این عادت ناپسند در میان مردم از بین رفت. علما هم که وضع را اینگونه دیدند، حکم را کمی تغییر دادند و فتوا دادند که دوش اشکال ندارد؛ به شرطی که پس از استفاده از آن در خزینه غسل کنند! کمی بعدتر فعالان جنبش خزینه فتوا دادند که میشود زیر دوش غسل ارتماسی و ترتیبی انجام داد و برایش یکسری تبصره هم صادر کردند. برای اولینبار «حسن روحانی» رئیسجمهور وقت ایران در یک سخنرانی به این جریان اشاره کرده و گفتهبود: «میخواستند حمامهای خزینه را بردارند و دوش بگذارند؛ چه بساطی برپا شد و میگفتند نصف دین از بین میرود اگر آب لولهکشی و دوش بیآید.» تا قبل از آن، هیچ مقام رسمی در این مورد صحبت نکردهبود.
بهانهای بیپایان…
اما روایت جنگ علیه دوش حمام، نه اول ماجرا بود و نه آخر ماجرا… داستان شناسنامهگرفتن هم به همین منوال بود؛ وقتی برای اولینبار اعلام کردند که مردم برای گرفتن شناسنامه به شهربانی مراجعه کنند، باز علما فتوا دادند که این دسیسهی انگلیس است تا نام دختران شما را یاد بگیرد! علما از مدرسهرفتن دختران، تأسیس مدارس مدرن تا تأسیس رادیو و تلویزیون و تریبون بهجای منبر، و اصولاً هر ابزاری که نیاز بشر امروز و پیشرفت تمدن باشد، دخالت میکردند و از قرآن و دین مایه میگذاشتند و آن را خلاف شرع میشمارند؛ جنگی که تا به امروز با مواضعی در مقابل ماهواره و اینترنت و امثالهم ادامه یافته و کماکان آتشبس اعلام نشدهاست.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم