«اسامه بنلادن» وقتی در ۵۴ سالگی کشته شد، به مدت ۱۰ سال مشهورترین فراریِ دنیا بود. مردی بلندقامت که اگرچه متولد عربستان سعودی بود، اما در مقاطع مختلف زندگیاش کشورهایی چون افغانستان و سودان را به عنوان محل زندگی برگزیدهبود و در نهایت خانهای در قلب پاکستان جایی بود که در آن کشتهشد. دامنهی فعالیتش از تجارت و فعالیت اقتصادی تا همراهی با گروههایی مثل مجاهدین در افغانستان و ستیزهجویانی در سودان و سومالی را شامل میشود، اما شهرت جهانیِ او ناشی از بنیانگذاریِ گروهی بهنام «سازمان القاعده» در جهت آمریکاستیزی و حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م است.
امروز ۱۱ اردیبهشتماه، درست ۱۱ سال میگذرد از زمانی که «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت ایالات متحدهی آمریکا از کشتهشدن «اسامه بنلادن» خبر داد. در این دهه شاید کمتر از «القاعده» شنیدیم، اما گروههای دیگری که رویکردشان مشابه گروهی بود که «اسامه بنلادن» رهبری میکرد، سر برآوردند و در مواردی مانند «داعش» بحرانی جهانی را رقم زدند؛ پس حتماً با من همنظر هستید که باید از این شخصیت بیشتر گفت!
۱۱ سال پیش در چنین روزی «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا خبر کشته شدن «اسامه بنلادن» را داد.
اگرچه برای بیشتر انسانها «اسامه بنلادن» تجسم تروریسم جهانی بود، اما برای بعضی دیگر، «اسامه بنلادن» یک قهرمان بود، یک مسلمان دیندار که با ۲ قدرت بزرگ دنیا وارد جنگ و جهاد شد. او که متولد ۱۰ مارس ۱۹۵۷م است، در یک خانوادهی ثروتمند سعودی به دنیا آمد و پدرش «محمد بن عوض بنلادن» که در عربستان سعودی در حوزهی ساختمانسازی فعالیت داشت، یک زندگیِ تماماً مرفه را برای او فراهم کردهبود، ولی کمی بعد از حملهی نیروهای شوروی به افغانستان، «اسامه» با سری داغ از تعالیم اسلامی به گروه مجاهدین در افغانستان پیوست و با همراهیِ گروهی از افرادی که از او پیروی میکردند و بعدها هستهی اصلیِ «القاعده» را تشکیل دادند، در کنار مجاهدین جنگید. وقتی «اسامه بنلادن» از افغانستان به عربستان سعودی برگشت، از اینکه رژیم حاکم در این کشور، ارتش آمریکا را به خاک عربستان دعوت کردهبود تا نیروهای «صدام حسین» را از کویت بیرون کند، به خشم آمد و به مخالفت با حاکمان عربستان سعودی برخاست.
او در سال ۱۹۹۸م با فتوایی علیه تمام آمریکاییها در دنیا چنین اعلام جنگ کرد:
«کشتن آمریکاییها و متحدان آنها (نظامی و غیرنظامی) واجبی عینی برای تمام مسلمانان است که میتوانند در هر کشوری که عملی باشد آن را انجام دهند، تا مسجدالاقصی و مسجدمقدس را از بند آنها آزاد کنند، برای آنکه ارتشهای آنها را از سراسر سرزمینهای اسلامی خارج کنند و مغلوب و ناتوان از تهدید مسلمانان شوند. تمام اینها بر طبق سخنان خداوند تواناست که میفرماید: همهی شما با کافران بجنگید، از آنجایی که همهی آنها با شما میجنگند. و با آنها بجنگید تا زمانی که هیچ ستمگری نباشد و عدالت و ایمان به خدا حکمفرما باشد. ما با کمک خداوند تمام مسلمانانی را که به خدا ایمان دارند و خواستار اجر او هستند، فرا میخوانیم که دستور خداوند را برای کشتن آمریکاییها و به یغما بُردن ثروت آنان در هر زمان و مکان که آن را یافتند، اجابت کنند. ما همچنین تمام علما، رهبران، جوانان و سربازان را فرا میخوانیم تا حمله به سربازان آمریکای شیطانصفت و حامیان پلید آنان را که با آنها متحد شدهاند، آغاز کنند، تا کسانی که پشتیبان آنان هستند را آواره کنند تا شاید آنان درس بگیرند. به باور ما امروز بدترین دزدان و بدترین تروریستهای دنیا آمریکاییها هستند و هیچچیز جز تلافی و عمل متقابل نمیتواند جلوی آنها را بگیرد. ما نباید بین نیروهای نظامی و غیر نظامیان آمریکا هم تفاوتی قائل شویم و تا جایی که به ما مربوط است، تمام آنها اهداف ما هستند.»
در آن سال، بسیاری بر این عقیده بودند که «اسامه بنلادن» در بمبگذاریهایی که در سفارتهای آمریکا در کشورهای شرق آفریقا رخ دادند، دست دارد. پس پایگاهی در افغاستان توسط آمریکاییها با موشک هدف قرار گرفت. در ۱۲ اکتبر سال ۲۰۰۰م، «سازمان القاعده» که به رهبریِ او تشکیل شدهبود، توانست حملهی موفقی با یک قایق انتحاری به کشتیِ جنگیِ یکمیلیارد دلاریِ آمریکا بهنام «USS Cole – DDG-67» در بندر عدن انجام دهد. بعد از آن بود که حملههای «القاعده» در نیویورک و واشنگتن انجام شد و حوادث مرگبار ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱م را در تاریخ ثبت کرد. با آنکه حدود ۲۷ میلیوندلار پاداش برای سرِ «اسامه بنلادن» تعیین شدهبود، او توانست برای چندینسال از دست کسانی که به دنبالش بودند مخفی بماند.
گفته شدهاست که قبایل ساکن مرزهای افغانستان و پاکستان، اصلیترین پناهدهندگان به «اسامه بنلادن» بودند. هرچه بود، «سازمان سیا» از طریق ردیابیِ یکی از قاصدهای «بنلادن» بهنام «الکویتی» که مسئول انتقال پیام رهبر «القاعده» به دیگر اعضای آن گروه و سازمانهای متحد آن بود، توانست پناهگاه «بنلادن» را در پاکستان پیدا کند. «اسامه بن محمد بن عوض بنلادن» در روز یکشنبه، ۲ می ۲۰۱۱م، برابر با ۱۱ اردیبهشتماه برخلاف آرزویش نه در یک جنگ قهرمانانه در میدان جهاد، بلکه بدون هیچ مقاومتی در کنار خانوادهی خود به دست کماندوهای آمریکایی کشتهشد.
اما در آخر بد نیست که نگاهی به «اهداف القاعده» بندازیم؛ اهدافی که بخشی از آن را تاکنون پیش بردهاند. «فؤاد حسین» روزنامهنگار اردنی که مدتی همبند «ابومصعب الزرقاوی» در زندان بوده، در سال ۲۰۰۵م کتابی با عنوان «زرقاوی – نسل دوم القاعده» منتشر کرده و در خلال نگارش آن کوشیده است تا با بسیاری از رهبران این شبکه ارتباط برقرار کند. وی مینویسد: «من با طیفی از اعضای القاعده با عقاید مختلف مصاحبه کردم تا تصوری از چگونگیِ تحول جنگ آتی تروریستها و غرب به دست آورم.» او در این کتاب مینویسد: «شبکهی القاعده امیدوار است که طی ۷ مرحله، خلافتی اسلامی برپا دارد که غرب ضعیفتر از آن باشد که یارای مبارزه با آن را داشتهباشد.»
وی این ۷ مرحله را چنین بیان می کند:
مرحلهی اول: «بیدارسازی»، که قبلاً به انجام رسیده و از ۲۰۰۰م تا ۲۰۰۳م یا بهطور دقیقتر، از حملات تروریستیِ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱م در نیویورک تا سقوط بغداد در ۲۰۰۳م طول کشیدهاست. هدف حملات ۱۱ سپتامبر، تحریک آمریکا برای اعلان جنگ به جهان اسلام و در نتیجه؛ «بیدارسازیِ مسلمانان» بودهاست.
«فؤاد حسین» مینویسد:
«از نظر استراتژیستها و متفکران القاعده، مرحلهی اول بسیار موفقیتآمیز بودهاست. میدان جنگ گشودهشد و آمریکاییها و یارانش اهدافی نزدیکتر و سادهتر شدند. شبکهی تروریستیِ اسلامی نیز از اینکه پیامش همهجا شنیده میشود، راضیست.»
مرحلهی دوم: «گشودن چشمها»، که بر اساس توصیف «فؤاد حسین»، دورهی ۲۰۰۳م تا ۲۰۰۶م است. «فؤاد حسین» معتقد است که در این مرحله، «القاعده» در پیِ تبدیل عراق به مرکز تمام عملیات جهانیست که سپاهی در آنجا ایجاد و پایگاههایی در سایر کشورهای عربی تأسیس شوند.
مرحلهی سوم: «بهپاخاستن» که باید از ۲۰۰۷م تا ۲۰۱۰م بهطول انجامد. «فؤاد حسین» احتمال میدهد که در این مرحله، بر اساس آنچه به وی گفته شدهاست، تمرکز اصلی، متوجه سوریه خواهد بود؛ گروههای رزمنده دارای آمادگیِ قبلی هستند و بعضی در عراق مستقر میباشند، حملات به ترکیه و حتی در اسرائیل نیز پیشبینی شدهاست. متفکران «القاعده» امیدوار هستند که حملات به اسرائیل باعث شود تا گروه تروریستیشان به سازمانی مشهور تبدیل شود.
مرحلهی چهارم: بین سالهای ۲۰۱۰م تا ۲۰۱۳م هدف «القاعده»، فروپاشیِ حکومتهای عربیست. تخمین رهبران «القاعده» چنین است که فرسایش قدرت حکومتها، منجر به رشد پایدار در نیروی «القاعده» خواهد شد و همزمان، حملات علیه لولههای نفت و اقتصاد آمریکا با استفاده از تروریسم هوشمند صورت خواهد گرفت.
مرحلهی پنجم: در این مرحلهست که میتوان کشور یا خلافت اسلامی را اعلام کرد. بر اساس نقشه، بین سالهای ۲۰۱۳م تا ۲۰۱۶م از قدرت حکومتهای کنونیِ عربی چنان کاسته شده و اسرائیل بدان درجه ضعیف شده که مقاومت، وحشتی ایجاد نمیکند. «القاعده» امیدوار است که در آن زمان، کشور اسلامیِ مورد نظر، بتواند نظم نوینی بر جهان حاکم کند.
مرحلهی ششم: «فؤاد حسین» معتقد است که پس از سال ۲۰۱۶م مرحلهی رویاروییِ مطلق فرا میرسد. به محض آنکه خلافت، سپاه اسلام را ایجاد کرد، نزاع بین معتقدان و بیاعتقادان چنانکه توسط «اسامه بنلادن» پیشبینی شدهاست، آغاز میشود.
مرحلهی هفتم: این مرحلهی نهایی بهعنوان پیروزیِ قطعی توصیف شدهاست. « فؤاد حسین» مینویسد که از نظر تروریستها، به علت آنکه بقیهی جهان توسط ۱/۵ میلیارد مسلمان درهم کوبیده خواهد شد، خلافت بدون شک به پیروزی خواهد رسید. این مرحله باید تا سال ۲۰۲۰م به پایان برسد، اگرچه جنگ نباید بیش از ۲ سال به طول انجامد. نویسندهی کتاب معتقد است که این ۷ مرحله، میتواند اصول راهبردی برای بخش کثیری از اعضای «القاعده» باشد.
نتیجه…؟!
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم