نخستین آسیاییِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل که عاشق ایران بود! + تصاویر

رابیندرانات تاگور زاده‌ی ۱۸۶۱م و درگذشته‌ی ۱۹۴۱م، شاعر، فیلسوف، موسیقی‌دان و چهره‌پرداز اهل بنگال در هند بود. نام‌آوریش بیشتر به‌خاطر شاعریِ اوست. وی نخستین آسیاییِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل بود که از فرم‌های جدید نظم و نثر و استفاده از زبان محاوره‌ای در ادبیات بنگالی رونمایی کرد
جایزه‌ی نوبل

«رابیندرانات تاگور» زاده‌ی ۷ مِی ۱۸۶۱م و درگذشته‌ی ۷ آگوست ۱۹۴۱م، شاعر، فیلسوف، موسیقی‌دان و چهره‌پرداز اهل بنگال در هند بود. نام‌آوری‌اش بیشتر به‌خاطر شاعریِ اوست. وی نخستین آسیاییِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل بود. «تاگور» از فرم‌های جدید نظم و نثر و استفاده از زبان محاوره‌ای در ادبیات بنگالی رونمایی کرد و بدین‌وسیله این ادبیات را از مدل‌های سنتی که بر اساس سانسکریت کلاسیک بودند، رها نمود. وی به شدت در معرفیِ فرهنگ ناب هندی به غرب و برعکس، تأثیرگذار بوده‌است و به‌طورکلی به‌عنوان هنرمند خلاق و برجسته در دوره‌ی معاصر هند در نظر گرفته می‌شود.

رابیندرانات تاگور؛ نخستین آسیاییِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل
رابیندرانات تاگور؛ نخستین آسیاییِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل

پدرش «دبندرانات» (مهاریشی) و مادرش «سارادادیوی» نام داشتند. پدرِ «رابیندرانات تاگور» غزل‌های حافظ را از بر بود و به اشعار فارسی نیز علاقه‌ی وافری داشت. او خود را متعلق به سرزمین ایران می‌دانست. همچنین به «تاگور» لقب «گوردیو» به معنای «پیشوا» داده‌اند. وی از سردمداران دیرین و مدافعان سرسخت استقلال هندوستان به‌شمار می‌آید. ««رابیندرانات تاگور» بزرگ‌ترین شاعر ایالت بنگال است که به ۲ زبان هندی و بنگالی شعر می‌سرود و اشعار خود را به انگلیسی نیز ترجمه می‌کرد. هم سرود ملیِ هند، هم سرود ملیِ بنگلادش نیز از تصنیف‌های «تاگور» است. او در سراسر مشرق‌زمین محبوبیت داشت. «تاگور» درباره‌ی مرگ مادرش می‌گوید: اولین‌باری که با مفهوم نیستی و رفتن بی‌بازگشت آشنا شدم، آن هنگامی بود که پیکر مادرم را به معبدی بردند و سوزاندند.

سارادادیوی، رابیندرانات تاگور
از راست: سارادادیوی – رابیندرانات تاگور

وی در سال ۱۸۹۱م به مدت ۱۰ سال به شرق بنگال رفت (اکنون در بنگلادش قرار دارد) تا به املاک خانوادگی‌اش در شیلایدا و شازادپور رسیدگی کند. در آنجا، او اغلب بر روی یک خانه‌ی قایقی در ارتباطی نزدیک با مردم روستایی در رودخانه‌ی پادما می‌ماند (همان رودخانه‌ی گانگس) و حس دلسوزیِ او نسبت به فقر و عقب‌افتادگیِ آن‌ها تبدیل به عنصر کلیدیِ بسیاری از آثار بعدی‌اش گشت. بسیاری از بهترین داستان‌های کوتاه او که به بررسیِ «زندگیِ آواره‌ها و بدبختی‌های کوچک آن‌ها» می‌پردازد نیز مربوط به سال ۱۸۹۰م به بعد است و لحنی تند، اما با رنگ و لعاب طنز ملایم دارد که آثاری منحصربه‌فرد هستند، اگرچه به شکل قابل‌ ستایشی توسط کارگردان فیلم آقای «ساتیاجیت رای» به تصویر درآمدند.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  تعزیه و عزاداری؛ به‌قلم آخوندزاده در زمان قاجار!
ساتیاجیت رای، کارگردان هندی
ساتیاجیت رای، کارگردان هندی

در سال ۱۹۰۱م، در منطقه‌ی روستاییِ غرب بنگال در سانتینیکتان (منزل صلح) یک مدرسه‌ی آزمایشی تأسیس کرد و در آنجا بود که او مشغول ترکیب بهترین سنت‌های شرق و غرب شد. وی دائماً در مدرسه مستقر بود، جایی که بعداً در سال ۱۹۲۱م تبدیل به دانشگاه ویسوا بهاراتی شد. پس از مرگ همسر و ۲ فرزندش در میان سال‌های ۱۹۰۲م تا ۱۹۰۷م تأثیر این سال‌های پُر از اندوه را می‌توان در ادامه‌ی اشعارش دید که در سال ۱۹۱۲م با عنوان «گیتانجالی» (پیشکش آهنگ‌ها) به فرهنگ غرب معرفی شده‌است. این کتاب، شامل ترجمه‌ی انگلیسیِ اشعار نثر مذهبیِ «تاگور» است که برگرفته از چندین مجموعه شعر بنگالی هستند و شامل گیتانجالی در سال ۱۹۱۰م نیز می‌شود که مورد تمجید «ویلیام ییتس» و «آندره ژید» قرار گرفت و در نتیجه؛ جایزه‌ی نوبل در سال ۱۹۱۳م را از آنِ خود کرد. «تاگور» همچنین در سال ۱۹۱۵م به مقام شوالیه دست یافت، اما آن را در سال ۱۹۱۹م، در اعتراض به «کشتار آمریتسار» رَد کرد.

ویلیام ییتس، آندره ژید
از راست: ویلیام ییتس – آندره ژید
رابیندرانات تاگور و همسرش
رابیندرانات تاگور و همسرش

«تاگور» از سال ۱۹۱۲م مدت‌های طولانی در خارج از هند به سخنرانی و روخوانی از کارهایش در اروپا، آمریکا و شرق آسیا مشغول بود و تبدیل به سخنگویی توانا در جریان استقلال هند گشت. رمان‌های وی، اگرچه از اشعار و داستان‌های کوتاهش با اقبال کم‌تری روبه‌رو شدند، اما باز هم درخورِ توجه هستند؛ شناخته‌شده‌ترین آن‌ها «گورا» در سال ۱۹۱۰م و «قاره‌ی بایره» (خانه و جهان) در سال ۱۹۱۶م هستند. در اواخر دهه‌ی ۱۹۲۰م (تقریباً در ۷۰ سالگی) به نقاشی روی آورد و کارهایی را ارائه کرد که برایش جایگاهی در میان بهترین هنرمندان معاصر هند به ارمغان آورد.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  وی-۲؛ حشره‌ی پرنده‌ای که به فضا رفت!

رابیندرانات تاگور

او به ایران علاقه‌ی فراوانی داشت و دوبار به ایران سفر کرد؛ بار اول در اردیبهشت‌ماه ۱۳۱۱خ (بهار ۱۹۳۲م) که به همراه عروس خود و «دینشاه ایرانی» (از پیشوایان پارسیان هند) به دعوت دولت ایران به این کشور سفر کرد و جشن هفتادمین زادروز او هم در تهران برگزار شد. «رابیندرانات تاگور» در دیدار از تهران و شیراز با بسیاری از نویسندگان و سخنگویان ایرانی دوست شد. «ملک‌الشعرای بهار» در ستایش «تاگور» قصیده‌ای بلند سروده‌است. او در سال ۱۳۱۳خ برای بار دوم به ایران سفر کرد. «رابیندرانات تاگور» سرانجام در ۷ آگوست ۱۹۴۱م در حالی که ۸۰ سال و ۳ ماه از زندگی‌اش می‌گذشت از دنیا رفت. جسد او را در کنار رود گنگ سوزاندند و خاکسترش را به شانتی‌نیکتان؛ یعنی همان‌جا که مدرسه‌اش بود فرستادند.

رابیندرانات تاگور در ایران
رابیندرانات تاگور در ایران
رابیندرانات تاگور در ایران
رابیندرانات تاگور در ایران
رابیندرانات تاگور در ایران
رابیندرانات تاگور در ایران
دینشاه ایرانی
دینشاه جی جی بای ایرانی، عکس از روزنامه‌ی اطلاعات، شماره ۱۵۹۴، تاریخ ۸ اردیبهشت‌ماه ۱۳۱۱خ

«تاگور» نماند تا استقلال هند را ببیند، اما بدون شک استقلال هند تا حد زیادی به اندیشه‌های او مدیون است. یادش گرامی…

نگارش و گردآوری؛ قجرتایم

در ادامه، تصاویری از «رابیندرانات تاگور» با بزرگان و نقاشی‌هایش را مشاهده می‌کنید.

رابیندرانات تاگور در کنار آلبرت اینشتین در سال ۱۹۳۰م
رابیندرانات تاگور در کنار آلبرت اینشتین در سال ۱۹۳۰م
رابیندرانات تاگور در کنار گاندی در سال ۱۹۴۰م
رابیندرانات تاگور در کنار گاندی در سال ۱۹۴۰م
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Dancing Woman
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Dancing Woman
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Head Study (Geometric)
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Head Study (Geometric)
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Woman's Face
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Woman’s Face
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Standing Figure
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Standing Figure
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Dancing Girl
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Dancing Girl
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Brooding
نقاشی رابیندرانات تاگور به‌نام Brooding
رابیندرانات تاگور؛ نخستین آسیاییِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل
رابیندرانات تاگور؛ نخستین آسیاییِ برنده‌ی جایزه‌ی نوبل

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *