تاریخ روسیه؛ روسیه علیه اروپا یا علیه خویش؟

تاریخ روسیه قبل و پس از فروپاشیِ شوروی، تغییراتی گسترده داشته‌است؛ از پیروزی در دو جنگ جهانی که غرب را در کنار خود داشت، تا جنگ سرد با آمریکا که در آن‌زمان از حمایت کشورهای بسیاری در اروپای شرقی برخوردار بود، اما امروزه مسئله‌ی ناتو، به بهانه‌ی شومی برای آن‌ها تبدیل شده‌است.
تاریخ روسیه
کل غرب در مقابل روسیه

اگر تاریخ جهان را خوانده باشید، روسیه امروز در بدترین آرایش سیاسیِ خود در دو سده‌ی اخیر افتاده‌است. با تحیر رفتار کرملین را نظاره می‌کنم و افسوس می‌خورم! روسیه همیشه در بحران‌ها و جنگ‌ها، بخشی از غرب را به‌عنوان متحد کنار خود داشته است: در جنگ جهانی اول بریتانیا، فرانسه، ایتالیا و آمریکا، در جنگ جهانی دوم انگلستان، فرانسه و آمریکا را کنار خود داشت و در جنگ سرد نیز نیمه‌ی شرقیِ اروپا را با خود همراه داشت، ضمن این‌که می‌توانست روی کمک بلوک بزرگ کشورهای سوسیالیستی در سرتاسر جهان حساب کند. نمی‌توانم میزان شگفتی‌ام را از این بی‌مبالاتیِ روسیه بیان کنم! این بدترین آرایش سیاسیِ تاریخ روسیه است! روسیه در جنگ‌های مهم همیشه با اتحاد همه‌جانبه با غرب پیروز شده، اما امروز نه فقط اروپا، بلکه کل غرب را یکپارچه در برابر خود قرار داد…

من نه روس‌ستیزم و نه غرب‌گرا. اساساً در آن نوع سیاست خارجی که من طرفدارش هستم، جایی برای واژه‌های «دوستی» و «ستیز» وجود ندارد: روس‌دوستی، روس‌ستیزی، غرب‌دوستی، غرب‌ستیزی، آمریکادوستی، آمریکاستیزی، چین‌دوستی، چین‌ستیزی، عرب‌دوستی، عرب‌ستیزی همه و همه باطل و مخل توسعه‌ی کشور است. تأمین منافع مردمی که درون مرز‌های ایران زندگی می‌کنند، یگانه‌هدف خدشه‌ناپذیر ما باید باشد و این منافع هم چیزی نیست مگر بهروزی، رفاه و تأمین هر چه بیش‌تر نیازهای مادی. برای این هدف ما با همه‌ی دنیا هم دوستیم و هم نیستیم. ایران باید از همه‌ی فرصت‌ها در هر جای دنیا بهره ببرد. شهروند ایرانی باید هر روز بهره‌مندتر از دیروز باشد: هر روز داشته‌های مادیِ بیش‌تر، ثروت بیشتر، بهداشت و درمان بهتر، رفاه بیشتر و امنیت بیشتر داشته باشد.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  تجربه‌ی تلخ یک قربانی به بهانه‌ی سالروز بمباران سردشت!
تصرف برلین توسط شوروی در جنگ جهانی دوم
برافراشتن پرچم اتحاد جماهیر شورویِ سوسیالیستی بر فراز ساختمان رایشستاگ برلین در آلمان؛ تصویری معروف که در جریان نبرد برلین در تاریخ دوم مِی ۱۹۴۵م گرفته شده‌است.
گسترش مرزهای ناتو در تاریخ روسیه

اگر ما امنیت را به گونه‌ای تعریف کنیم که به ثروت و بهداشت و درمان و رفاه آسیب بزند، برنده نیستیم. همان‌گونه گه ثروت‌اندوزی و رفاه مادی اگر به گونه‌ای باشد که به امنیت ما آسیب بزند، زیان‌بار است. آن نوع نگاه امنیتی که تجارت را قربانی کند، زیان‌بار است؛ زیرا خود تجارت آزاد سرمنشأ امنیت است، ضمن این‌که هیچ‌گاه مانع توسعه‌ی تسلیحات متعارف نمی‌شود. معیار من برای تحلیل و نقد سیاست ایران و دیگر کشورها همین است. به همین دلیل بابت حمله‌ی روسیه به اکراین ناراحت و متأسفم؛ زیرا این مسیر به روسیه آسیب می‌زند. سال‌ها پیش ناتو به مرز روسیه رسیده بود و این ادعا که دلیل حمله‌ی روسیه به اکراین جلوگیری از رسیدن ناتو به مرزهایش است، از اساس برای پوشاندن انگیزه‌های دیگر است.

سال‌ها پیش، وقتی لتونی و استونی با هزار کیلومتر مرز مشترک با روسیه به ناتو پیوستند، ناتو به مرزهای روسیه رسیده بود. موقعیت کشورهای بالتیک فرقی با اکراین ندارد. روسیه پیوستن بالتیک به ناتو را تحمل کرد و آسیبی هم ندید، اما در مورد اکراین، مردم اکراین را که اتفاقاً تا دَه‌سال پیش تمایلی به پیوستن به ناتو نداشتند، آن‌قدر تحریک کرد و ترساند، تا آن‌ها به ناتو متمایل شدند و بعد به این بهانه حمله‌ای گسترده را ترتیب داد – درست همان‌گونه که امروز سوئد و فنلاند که هیچ‌گاه تمایلی به ناتو نداشتند، با تماشای رفتار روسیه به ناتو تمایل یافتند. اکراینی‌ها تمایلی به پیوستن به ناتو نداشتند، اما از وقتی تجزیه‌طلبان با پشتیبانیِ روسیه فعال شدند و روسیه کریمه را از اکراین جدا کرد، تمایلِ پیوستن به ناتو در اکراین به خواست اکثریت تبدیل شد.

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  حیدرخان عمواوغلی؛ مردی که ظلم را تاب نمی‌آورد!

نه! این‌طور نبود که کسی روسیه را لای منگنه بگذارد، در واقع روس‌ها آن‌قدر اکراینی‌ها را تحقیر و تحریک کردند تا مِیل به ناتو در اکراین فزونی گرفت. اگر معضل اکراین به گرهی کور تبدیل شد، خود روسیه در این کورشدن نقش فعال داشت. ناراحتی و تأسف بابت مرگ هزاران، و آوارگیِ میلیون‌ها انسان از بدیهیات انسان‌بودن است. اما مسئله‌ی من در این‌جا اصلاً چیز دیگری است! تصویر چچنی‌هایی که در ماریوپول ویران‌شده عربده‌کشان خشاب پشت خشاب خالی می‌کنند، نمی‌تواند باعث افتخار روس‌ها باشد – هر چند که امروز غرور ملیِ کاذب و گمراه‌شده، چشم اکثریت روس‌ها را کور کرده‌است. بحث من در این نوشتار اصلاً این نیست که برای مردگان و آوارگان مرثیه بخوانم یا دنبال مقصر جنگ باشم.

کشورهای بالتیک
دریای بالتیک و کشورهای اطرافش
تاریخ روسیه از ۳۰ گذشته به این‌سو

روسیه باید واقع‌بینانه‌تر به دنیا بنگرد. این‌که مقامات کرملین حالتی با ظاهری درمانده به خود بگیرند و بگویند «برای ما چاره‌ای جز جنگ نگذاشتند»، باعث نمی‌شود واقع‌بین به‌نظر برسند. نه! روس‌ها به بی‌راه رفته‌اند و همه‌ی حرفم این است که این مسیر به روسیه آسیب می‌زند. روسیه اگر در دو جنگ جهانی موفق شد پیروز شود، اروپای غربی را به‌عنوان متحد کنار خود داشت، اما امروز کاری کرده‌است که کل اروپا یک‌صدا علیه‌اش بسیج شده‌است. روسیه نباید اجازه می‌داد چنین آرایش منحوسی شکل بگیرد. با شعارهای میهن‌پرستانه و احساسات ملی نمی‌توان خطاهای استراتژیک را لاپوشانی کرد. واقعیت بی‌رحم است. همان نسبتی که میان اکراین و روسیه وجود دارد، میان روسیه و ائتلاف ضد روس (اروپا و آمریکا) وجود دارد.

اگر روزی شوروی توانست با غرب وارد جنگ سرد شود، پیشتر توانسته بود اروپای شرقی را به مدد خطاهای استراتژیک آلمان اشغال کند و کل اروپای شرقی و بخشی از اروپای میانی را در جبهه‌ی خود داشت، اما امروز اروپای شرقی از بالتیک تا اکراین به استثنای بلاروس علیه روسیه است (یا دست‌کم بی‌طرف است). آی مردم روسیه، آی طرفداران روسیه، آی روسوفیل‌های سرمست! این آرایش، منحوس و شوم است. ای کاش روسیه به این راه نمی‌رفت. ای کاش «پوتین» دوباره خِرَدورزی پیشه کند و این آرایش را بر هم بزند. روسیه در هیچ دوره – هیچ دوره! – در تاریخ خود، چنین تنها نبوده‌است. در هیچ دوره این‌طور یک‌دست اروپا و غرب را علیه خود متحد نکرده‌است!

شاید این پست هم برای شما جالب باشد:  آلبوم تصاویر؛ ابداعات تاریخی عجیب و جالب در جهان! بخش چهارم

در سی‌سال گذشته، روسیه با همکاریِ تجاریِ گسترده با غرب و تنش‌زدایی پیشرفت کرد، سطح زندگی و رفاه مردمش را بالا آورد و از بُعد نظامی نیز هیبت خود را حفظ کرد. پیوستن و نپیوستن اکراین به ناتو در حیات ملیِ روسیه هیچ اهمیتی نداشت، ضمن این‌که خودِ روسیه اکراین را به چنین مسیری هُل داد. آری! مسئله اکراین نیست، مسئله این است که اندیشه‌ی حاکم بر روسیه عوض شد، در حالی که مسیر تجارت‌باورانه و اروپاگرایانه‌ی پیشین، کامیابی‌های فراوانی برای مردم روسیه آورده بود. در حالی که من امیدوار بودم ما از روسیه درس بگیریم، گویا برعکس شده و روسیه ما را معلم خود قرار داده‌است! افسوس…

جنگ روسیه و اوکراین

نگارش و گردآوری؛ مهدی تدینی، مترجم و پژوهش‌گر در حوز‌ه‌ی تاریخ و اندیشه‌ی سیاسی/اجتماعی

اگر به «تاریخ» علاقه‌مند هستید؛ پیشنهاد می‌کنیم حتما در اینستاگرام خود به خانواده‌ی بزرگ ۳۴۰,۰۰۰ نفری «قجرتایم» بپیوندید! صفحه‌ی اینستاگرام ما به صورت «روزمره»، بروزرسانی می‌شود؛ پس همین حالا افتخار بدهید و در اینستاگرام خود شناسه‌ی «QajarTime» را جستجو و فالو کنید.

5/5 - (2 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *