مقدمهای بر آشنایی با «علینقی عالیخانی»
«علینقی عالیخانی» وزیر اقتصاد در دولتهای «اسدالله علم»، «حسنعلی منصور» و «امیرعباس هویدا» در تاریخ چهارم تیرماه ۱۳۹۸خ در سن ۹۱ سالگی در غربت درگذشت تا ایران کارآمدترین وزیر اقتصاد خود در سدهی اخیر را از دست بدهد. «عالیخانی» در جوانی و در ۳۴ سالگی در دههی ۴۰خ در رأس وزارت اقتصاد قرار گرفت و در طول هفتسال ریاست بر این وزارتخانه، دوران طلاییِ اقتصادی و رونق صنایع مختلف را رقم زد. در دوران وزارت «عالیخانی»، میانگین نرخ رشد اقتصادیِ ۱۱ درصد در سال و میانگین نرخ تورم ۲.۴ درصد در سال بوده که اکنون دستیابیِ دوباره به آن آمار و ارقام، به تمنای محال بدل شدهاست. وزیر جوان در کابینهی «اسدالله علم» در تاریخ ۳۰ بهمنماه ۱۳۴۱خ به وزارت اقتصاد منصوب شد و در دو کابینهی بعدیِ «منصور» و «هویدا» نیز در همین مقام ابقا گشت، ولی پس از استعفاء در تیرماه سال ۱۳۴۸خ به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد.
مخالفت با پارتیبازی و انحصارطلبی
مدیریت «علینقی عالیخانی» بر وزارت اقتصاد، یکی از درخشانترین دورههای رشد اقتصادی و توسعهی صنعتیِ ایران را رقم زد. او وقتی که کارش را شروع کرد، مسلط به اقتصاد نظری بود، ولی خیلی سریع یاد گرفت که تئوریسینبودن در اقتصاد برای موفقیت کافی نیست و باید معمار هم بود. کار او بخشنامهصادرکردن نبوده، چنانچه در کتاب خاطراتش نوشته که با تکتک بازرگانان جلسه میگذاشته و حرف میزده تا اهمیت هدفهای تازهاش در اقتصاد ایران را توضیح دهد و آنها را قانع به همکاری و همراهی کند. او در این مسیر موفق شد که اعتماد و اطمینان بازاریها را جلب کند و قدرت ریسکپذیری و نقشآفرینیِ آنها را تقویت نماید. ویژگیِ مهم دیگرش این بود که نه اهل پارتیبازی بود، نه اهل انحصارطلبی. مخالفتهای او با پیشنهادهای متنوع واسطهها، به ویژه اعضای خاندان سلطنتی مشهور است؛ همین مقاومت در واقع سپر حمایتی شد برای تولد و رشد یک بخش خصوصیِ قدرتمند در اقتصاد ایران.
دستاوردها و دیدگاه
بانک بینالملل، راهاندازیِ ماشینسازیِ تبریز، تراکتورسازیِ تبریز، ارج، موتور دیزل پرکینز تبریز، موتور دیزل آذربایجان، ماشینسازیِ اراک، تأسیس شرکت سهامیِ کود شیمیایی، مجتمع پتروشیمیِ بندر شاهپور، شرکت سهامیِ پتروشیمیِ آبادان، تأسیس شرکت شیمیاییِ خارک و دَهها نهاد و بنگاه اقتصادیِ دیگر از دستاوردهای ریاست وی بر وزارت اقتصاد و حمایت از بخش خصوصی و نهادهای خصوصیِ تولیدکننده بود. دیدگاه «علینقی عالیخانی» در مورد توزیع درآمد اینگونه بود:
«دربارهی توزیع درآمد من همیشه بهشدت به طرف توزیع درآمد نگاه میکردم و خیلی هم به آن اعتقاد داشتم. هنوز هم اعتقاد دارم و هیچ فرقی هم نمیکند؛ یعنی خواهناخواه در مورد توزیع درآمد، چپ بودم همیشه. هنوز هم که هنوز است، در این کشور هم که داریم زندگی میکنیم، من سیستم بیرحمانهی اینها را قبول ندارم. خواهناخواه بهصورت مبهم یک گونهای از سوسیالیسم اروپایی در من مانده و خواهد بود. کاریاش هم نمیتوانم بکنم؛ یعنی قبولش دارم و معتقدم درست است.»
«رضا نیازمند» یکی از مؤثرترین معاونان «علینقی عالیخانی» دربارهی شروعبهکار در وزارت اقتصاد میگوید:
«وقتی «علینقی عالیخانی» بهعنوان وزیر اقتصاد تعیین شد، علاوه بر من، «محمد یگانه» را بهعنوان معاون برگزید، دکتر «رکنالدین سادات تهرانی» را نیز به معاونت بازرگانی گمارد و «غلامرضا کیانپور» را رئیس کل گمرک کرد. ما چهار نفر بههمراه «عالیخانی» در واقع قرار گذاشتیم که هرگز از راهی به غیر از آنچه معتقد بودیم نرویم و تحت فشارهای خارج از سیستم قرار نگیریم. اگر بگویم دکتر «عالیخانی» پدر تکنوکراسی در ایران هستند، بیراهه نگفتهام؛ مسلما این کار را ایشان انجام دادند. شکلگیریِ وزارت اقتصاد به سرپرستیِ او واقعهی بسیار مهمی بود و اگر بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تمام صنایع سنگین فعلی، نقطهی صفر شروعش از همینجا بود؛ تکنوکراسی در ایران از آنجا شروع شد…»
پس از انقلاب ۱۳۵۷خ
«علینقی عالیخانی» پس از انقلاب سال ۱۳۵۷خ و شروع اعدامهای مقامات سابق، مجبور به تَرک ایران و مهاجرت به کشور فرانسه شد و اموال و داراییهایش به موجب قانون مصوب شورای انقلاب مصادره شد و هرگز نتوانست باز پس بگیرد. «عالیخانی» در تاریخ چهارم تیرماه در حالی چهره در نقاب خاک کشید که بسیاری از یارانش در وزارت اقتصاد پیش از او درگذشتند و بسیاری از دوستانش چون «خیامی» ،«ایروانیها»، «ارجمندها» و «توکلی» که صنایع اصلیِ ایران را بنیان نهادند، سالها قبل از این در تبعید درگذشتند؛ آنهم در دورانی که اقتصاد ایران از همیشه گمراهتر، ناکارآمدتر و فاسدتر است. یادش گرامی و راهش پُررهرو باد…
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم