آخرین بازمانده از نسل داسوچکش سرخ «میخائیل سرگییویچ گورباچُف» نیز درگذشت. در تاریخ ۳۰ آگوست ۲۰۲۲م خبر فوت پیرمردی ۹۱ ساله تیتر اول رسانههای جهان را به خود اختصاص داد؛ «میخائیل گورباچف» که مدتها با بیماریِ سختی دستوپنجه نرم میکرد، در مسکو درگذشت. قطعاً نام وی از تأثیرگذارترین افراد قرن اخیر است؛ فردی که نامش با سقوط بزرگترین امپراتوریِ قرن مدرن گره خوردهاست، اما او که بود؟ «میخائیل» در دوم مارس ۱۹۳۱م در روستای پریولنویه، جمهوری فدراتیو سوسیالیستیِ روسیهی شوروی (اکنون در آذربایجان) به دنیا آمد. وی اولین رهبریست که بعد از انقلاب کمونیستی به دنیا آمد و در کودکی به او «میشا» میگفتند. خانوادهاش از دهقانان اصیل بودند و جایگاهی در حکومت نُوپای کمونیستی نداشتند. او در خانهای ساختهشده از نِی زندگی میکرد و بهسختی از قحطی جان سالم بهدر بردهبود.

«میخائیلِ» جوان زمانی که پدرش در جنگ جهانی دوم میجنگید، بهعنوان دستیار متصدیِ کمباین کار میکرد. در ۱۹ سالگی به قصد تحصیل رشتهی حقوق در دانشگاه مسکو، از شهر و دیار خود مهاجرت کرد. او همواره خوشفکر و سنتشکن بود و به گفتهی همکلاسیهایش نیز دارای اعتمادبهنفس و صراحت بودهاست. «گورباچف» پلههای پیشرفت و ترقی را خیلی سریع طی کرد، تا اینکه در سال ۱۹۸۵م قرعه بهنام مردی ۵۴ ساله با تفکرات جدید افتاد. وضعیت شورویِ بزرگ بسیار بههمریخته شدهبود و افراد متملق اطراف پیرمردهای پوسیدهذهنِ کمونیست را گرفتهبودند. ظاهرسازی کشور را فرا گرفتهبود و حتی بسیاری از افراد ردهبالای حکومت، ادعای سوسیالیستیبودن داشتند. نیروی کار نامنظم و بیانگیزه، قفسههای خالیِ فروشگاه، فقر مطلق و دینستیزی و در نهایت نفوذ کا.گ.ب در جزئیترین جزئیات زندگیِ مردم، مسائلی بودند که این ابرقدرت شرق را به کُما بردهبود، اما خبرهای جدیدی در راه است؛ کمونیسم میخواهد تا با انتصاب رهبری اصلاحطلب و جوان ثابت کند که هنوز هم سرزنده و شاداب است!

«میخائیل گورباچف» با دو شعار «توسعهی فضای سیاسی» و «اصلاحات اقتصادی» وارد کاخ کرملین شد. در بخش اول، «گورباچف» با برگزاریِ انتخابات شورایی، قدرت متمرکز را از حزب کمونیست با شیب ملایم به سمت مردم روانه کرد. تصمیمگیری و حضور هرچه بیشتر مردم در عرصهی سیاست، باعث انتقاد پیرمردهای کهنهکار سوسیالیست شد، اما رهبر جوان به راهش ایمان دارد. از مقدار سانسورها کاسته شد و بر خلاف گذشته که دینستیزی اولویت کا.گ.ب بهحساب میآمد، مردم میتوانستند مراسم و امور مذهبیِ خود را اجرا کنند. حتی جالبتر آنکه تا قبل از آن، رهبران شوروی از دور برای مردم دست تکان میدادند، اما «گورباچف» در بین مردم میرفت و با آنها صحبت میکرد. منتها بر خلاف تصور، همهچیز به خوبیای که بر روی کاغذ نوشته شدهبود، پیش نمیرفت؛ انتقاد لیبرالها و کمونیستها، لحظهای دبیر کل حزب کمونیست را رها نمیکرد. کمونیستها از سنتشکنیِ بیسابقه و اصلاحطلبان هم از سرعت کم تغییرها انتقادهای فراوانی میکردند. پیرمرد بیمار کمونیست آخرین نفسهای خود را میکشد و اکنون محبوبیت «گورباچف» به دلیل عدم موفقیت اصلاحات اقتصادی بهشدت کاهش یافتهاست.

حال «بوریس یلتسین» رئیسجمهور روسیه، موی دماغ رهبر شوروی «میخائیل گوبارچف» شده و حتی با وعدههای مختلف، نیروهای نظامی را بهدُور خود جمع کردهاست. نهایتاً در یک شب سرد زمستانی، فروپاشیِ شورویِ ۶۹ ساله اعلام شد و پرچم سرخ داسوچکش را از بالاترین نقطهی کاخ کرملین پایین آوردند. در سال ۱۹۹۲م «گورباچف» بنیاد خود را تشکیل داد و در سال ۱۹۹۶م نیز در انتخابات ریاستجمهوری فقط یکدرصد رأی داشت. سال ۱۹۹۹م همسرش «رایسا» درگذشت و دیگر ازدواج نکرد. در طول این سالها نیز همچنان از سیاست دور نبود و دستی بر مسائل حقوق بشر داشت. نهایتاً هم در تاریخ ۳۰ آگوست ۲۰۲۲ مردی از میان رفت که آخرین بازمانده از نسل کمونیست بود؛ مردی که حتی تنفس مصنوعیاش هم نتوانست جان پیرمرد بیمار سرخ را نجات دهد. پس از مطالعهی کوتاه چند اصطلاح مربوط به دوران شوروی که بد نیست بدانید، سپس تصاویری تاریخی از «میخائیل گورباچف» را مشاهده میکنید.

۱. پیمان ورشو: پیمان ورشو میان کشورهای بلوکشرق امضاء شد و مطابق این عهدنامه، کشورهای عضو در صورت حملهی هر قدرتی، از یکدیگر حمایت میکردند. این پیمان در سال ۱۹۹۱م با خروج اعضای اصلی، تقریباً از بین رفت.
۲. پردهی آهنین: مرزبندیِ بین کشورهای شرقی و غربی بود که یکطرف شوروی و در طرف دیگر آمریکا بود. معدود افرادی میتوانستند که از پردهی آهنین عبور کنند؛ برای مثال «میخائیل گورباچف» از معدود افرادی بود که از پردهی آهنین عبور کرد. در نهایت با سقوط دیوار برلین، دیگر پردهی آهنین هم اعتباری نداشت.
۳. یوگسلاوی: یوگسلاوی کشوری در حوزهی بالکان بود که با وجودِ داشتنِ حکومتی کمونیستی، از متحدان شوروی نبود؛ دلیل اصلیِ آنهم اختلاف «ژوزف استالین» رهبر شوروی و «یوسیپ بروز تیتو» رهبر یوگسلاوی بود. بر خلاف دیگر کمونیستها، یوگسلاوی کشوری پیشرفته با آزادیهای اجتماعیِ فراوان به حساب میآمد.
۴. پیمان کومکن: پیمانی اقتصادی بین کشورهای کمونیستی به رهبریِ پدر پولداری بهنام شوروی! سیستم اقتصادیِ دولتهای کمونیستی از پایه ایراد داشت و رهبران این کشورها نیز تنها ایدهشان ساکتکردن صدای منتقدان بود. شوروی بهعنوان کشوری سرشار از منابع، با خامفروشی، پول و کمکهای زیادی به متحدان فقیر خود میکرد.



















تصحیح و تکمیل؛ قجرتایم
نگارش و گردآوری؛ تلگرام اسرار تاریخی