در این مطلب میخوانید:
از تأسیس حزب توده تا ترور شاه
حزب توده بهعنوان یک حزب سوسیالدموکراسی در عصر مشروطه و همچنین یک حزب کمونیست در ایران، در ۱۰ مهرماه ۱۳۲۰خ در تهران تأسیس شد. بنیانگذاران آن روشنفکران، چپگرایان و ملیگرایان بودند. افرادی مانند «بزرگ علوی»، «احسان طبری»، «خلیل ملکی»، «عبدالحسین نوشین»، «رضا رادمنش» و… این حزب در دههی ۱۳۲۰خ یکی از بازیگران اصلیِ دنیای سیاست ایران بود. از اهداف مهم این حزب هم میتوان به موارد چون بسیج نیروها علیه فاشیسم و دفاع از روسیه، دفاع از زحمتکشان و تشکلدادن به آنها و مبارزه برای ایجاد دموکراسی اشاره نمود. حزب توده پس از جنگ جهانی دوم، با اتحاد با شوروی، در صحنهی بینالمللی حضور خود را اعلام کرد و توانست که بهسرعت بهعنوان یک حزب منسجم در صحنهی سیاست ایران حضور یابد.
حزب توده پس از تأسیس با استقبال بسیار زیادی روبهرو شد و توانست کارگران، دانشجویان، زنان و روشنفکران زیادی را سازماندهی کند. همسوییِ حزب توده با شوروی و دفاع آن باعث انشعاباتی در حزب شد. سوءقصد به «محمدرضاشاه پهلوی» در بهمنماه ۱۳۲۷خ در دانشگاه تهران نیز به حزب توده نسبت دادهشد. «نورالدین کیانوری» در خاطراتش میگوید: «در جریان ترور شاه، به حزب اعلام کردم که ترور با سیاست و اهداف حزب مغایرت دارد.» پس از این اتفاق، حزب توده غیرقانونی اعلام شد، ولی همچنان بهصورت مخفیانه و بهشکلی کاملاً گسترده به کار خود ادامه داد.
تأثیر حزب توده بر روی قشر روشنفکر، دانشجو و کارگران
با شروع نهضت ملیشدن صنعت نفت در ایران، حزب توده از مخالفان سرسخت دکتر «محمد مصدق» بود و تمام تلاشش را در بیاثرکردن جنبش انجام داد و یکی از بازیگران مؤثر در این جنبش بر علیه ملیشدن صنعت نفت ایران بود. پس از اینکه «مصدق» پیروز شد، حزب توده تغییر جبهه داد و طرفدار «مصدق» شد! در کودتای ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲خ که با همکاریِ آمریکا و انگلیس انجام شد، حزب نتوانست کاری از پیش ببرد و پس از کودتا نیز سازمان سرکوب شد و افراد آنهم بازداشت شدند، اما کماکان بهصورت یک جریان فکری به موجودیت خود ادامه داد. تأثیر این حزب بر روی قشر روشنفکر، دانشجو و کارگران بسیار زیاد بود؛ بهطوریکه فرهنگ لائیک در دههی ۱۳۴۰خ از دستاوردهای این حزب کمونیستی بود.
حزب توده به اقشار مختلف جامعه نفوذ کردهبود؛ حتی در ارتش. چنانچه مجلهی هفتگیِ «مصور» در مقالهی خود مینویسد: «%۲۵ دانشجویان، اعضای مخفیِ حزب هستند، ۵۰% بقیه طرفدار حزب هستند و مسئولان دانشگاه هشدار میدادند که ۷۵% دانشجویان جدید کمونیست هستند.» نفوذ حزب توده در بین روشنفکران گستردهتر بود و نویسندگان برجستهای چون «بزرگ علوی»، «جلال آلاحمد»، «محمد قاضی»، «ابراهیم گلستان» و «احمد آرام» در حزب فعالیت میکردند. نویسندگانی مانند «نیما یوشیج»، «محمدتقی بهار» و «صادق هدایت» هم از طرفداران حزب بودند. همچنین روشنفکرانی چون «صادق چوبک»، «سعید نفیسی»، «احمد شاملو»، «محمد معین»، «غلامحسین ساعدی»، «سیاوش کسرایی»، «رهی معیری» و… از هواداران این حزب کمونیستی بودند. در کل ۳۰% روشنفکران در حزب فعالیت میکردند و بقیه طرفدار آن بودند.
تصاحب مناصب مهم دولتی توسط حزب توده
کامیابیِ حزب توده در ارتش شگفتانگیز بود؛ چرا که ارتشیان بهعنوان پایههای سلطنت از اهمیت بیشتری برخوردار بودند و در ارتش، کمونیسمستیزی تبلیغ میشد و هر گونه ارتباط با حزب مجازات سنگینی داشت. با این وجود، در سال ۱۳۳۳خ، تعداد ۴۶۶ نفر از پرسنل ارتش در طیِ سهسال محاکمه شدند که شامل ۲۲ سرهنگ، ۶۹ سرگرد، ۱۰۰ سروان، ۱۹۳ ستوان، ۱۹ گروهبان و ۶۳ دانشجوی افسری میشد و دستگیر شدند؛ این نشان میدهد که حزب توده چه تلاش گستردهای در گرفتن مناصب مهم دولتی داشتهاست. این حزب در سال ۱۳۳۳خ تعداد ۲۷۵ هزار نفر عضو داشت و کل نیروی صنعتیِ کارخانهها را به خود وابسته کردهبود.
اوج قدرت حزب توده در سال ۱۳۲۵خ بود که توانست رهبریِ یک راهپیماییِ ۸۰ هزار نفره را در آبادان بهدست گیرد؛ بهطوریکه شرکت نفت ایران و انگلیس مجبور به تَندادن به خواستههای آنان شدند. پس از این موفقیت، دولت وقت را واداشت که قانون کار را به تصویب مجلس برساند؛ طبق این قانون، ساعت کار کارگران به هشتساعت رسید، روزهای جمعه تعطیل شد و دستمزد کارگران نیز بر اساس قیمت محلی تعیین شد. با تمام تلاشی که حزب توده در نفوذ به اقشار مختلف جامعه داشت، در طبقهی بازرگانان، روحانیون و بازاریان موفقیت چندانی نداشت.
پشتیبانی از سیاست روسیه و مواضع «آیتالله خمینی»
با اینکه حزب توده به ظاهر میگفت اسلام را بهعنوان قهرمان اصلیِ مشروطه قبول دارد و اکثریت اعضاء مسلمان یا مسلمانزاده هستند، غیر از دو روحانیِ برجسته، عمدهی روحانیت به آن بیاعتماد بودند؛ زیرا حزب، مرام مارکسیستی داشت و «صادق هدایت» که مخالف روحانیت بود، حامیِ آن بود و با کشف حجاب زنان موافق بود و به حقوق مساوی بین مسلمان و غیرمسلمان، حق رأی زنان و ایجاد مدارس مختلط اعتقاد داشت و همهی اینها مسائلی بودند که روحانیت با آن کنار نمیآمد. روستاییان هم از حزب استقبال نکردند، بهجز مناطق گیلان و مازندران، اما در بین اقلیتهای مذهبی، بهخصوص یهودیان، طرفداران زیادی داشت؛ بهطوریکه بسیاری از رهبران کنونی و گذشتهی یهودیان، از اعضای حزب توده بودند.
در سال ۱۳۲۵خ، دولت روسیه نمایندهای را برای بستن قرارداد واگذاریِ امتیاز نفت شمال به روسیه روانهی ایران کرد و حزب توده تظاهراتی به پشتیبانی از سیاست روسیه برگزار نمود. همزمان «احسان طبری» مقالهای نوشت که اگر دولت ایران امتیاز نفت جنوب را به انگلیس داده، پس به یقین همسایهی شمالی هم باید بتواند چنین امتیازی را بگیرد تا موازنه برقرار شود. این سیاست همسازی با سیاست شوروی، باعث اختلاف درونگروهیِ حزب شد و منجر به انشعاب اول حزب گردید؛ بهطوریکه «نورالدین کیانوری» و «عبدالصمد کامبخش» توانستند تا به کمک سازمان اطلاعاتی شوروی، رهبریِ حزب را غصب کنند. این حزب از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷خ، بهصورت غیرعلنی و بسیار فعال در زمینهی جریانات فکری و لائیک نقش مؤثری داشت؛ بهطوریکه در جریان انقلاب بهشدت از مواضع «آیتالله خمینی» حمایت و پشتیبانی میکردند.
حزب توده پس از انقلاب و پاکسازی
پس از انقلاب ۱۳۵۷خ «نورالدین کیانوری» و «محمدعلی عمویی» در مجلس اول تأیید شدند و این در حالی بود که حکومت وقت، ایدئولوژیِ حزب را به کفر تعبیر میکرد. در اوایل انقلاب، حزب تلاش میکرد که با اتحاد نیروهای سیاسی، جبههی واحدی تشکیل دهد، ولی موفق نشد. «سیدعلی خامنهای» در مصاحبهای میگوید: «در اوایل انقلاب همهچیز در اختیار حزب توده بود، بر همهچیز مسلط بودند.» حزب توده تأکید زیادی در اطاعت از «آیتالله خمینی» داشت؛ بهطوریکه «خلخالی» را بهعنوان نامزد انتخابات معرفی کرد. حتی برای نشاندادن همراهیِ بیشتر با روحانیت، زنان را تشویق به پوشیدن چادر ضد امپربالیستی میکرد. هنگام برخورد حزب دموکرات با دولت وقت، و البته آغاز درگیریهای نظامی، از ترس احتمال شکست دولت، حزب توده از طرفین خواست که تَرک مخاصمه کنند. «کیانوری» در سخنرانیِ ۲۰ شهریورماه ۱۳۶۱خ میگوید:
تودهای هستم و همراه امام
ماندگارم که زمان است بهکام!
علت این اتحاد حزب توده با رژیم وقت، نقطهی اشتراک هر دو به دشمنی با آمریکا بود. این تأکید بیش از حد حزب توده به سیاست اتحاد با طرفداران «آیتالله خمینی» به ایجاد تنش با سایر احزاب و سازمانها منجر شد. علیرغم حمایت حزب از «آیتالله خمینی» در سال ۱۳۶۱-۱۳۶۲خ، رهبران حزب به جرم دخالت در «کودتای نوژه» دستگیر و زندانی شدند. در اواخر سال ۱۳۶۲خ نیز ۱۰۱ نفر از متهمان در یک دادگاه ویژه به قضاوت «محمد محمدی ریشهری» حضور یافتند که مهمترین آنها عبارت بودند از دریادار «بهرام افضلی» فرماندهی نیروی دریایی، سرهنگ «هوشنگ عطاریان» فاتح جبههی غرب و دستیار وزیر دفاع، سرهنگ «بیژن کبیری» فرماندهی کلاهسبزها و فاتح عملیات جنوب و شکستن حصر آبادان، سرهنگ «حسن آذرفر»، سرهنگ «رحیم شمس» و… که ابتدا اعتراف و ابراز ندامت کردند، ولی بعدها امضاء و اعترافات خود را پس گرفتند.
دریادار «افضلی» بهعلت نداشتن وکیل (مانند سایر متهمان) و نداشتن آگاهی از حقوق، از خودِ قاضی خواست که وکیلش بشود! سرهنگ «کبیری»، «عطاریان»، «افضلی» و «آذرفر» نیز در سال ۱۳۶۳خ اعدام شدند. «نورالدین کیانوری» و «محمدعلی عمویی» هم یکدهه زندانی بودند. «احسان طبری» با وجود اعترافاتش از تلوزیون، در سال ۱۳۶۸خ در زندان درگذشت و رسانهها چنین وانمود کردند که در خانهاش درگذشته است. «اکبر هاشمی رفسنجانی» بعدها در مصاحبهای در وبگاه «همشهری» نقل میکند که «بهتر بود با حزب توده برخورد نمیکردیم؛ زیرا ما حزب را زیر نظر داشتیم و من دلیلی بر اینکه بخواهند کودتا کنند، پیدا نکردم.» به اینترتیب حزب توده مشمول پاکسازیهای پس از انقلاب شد.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم
منابع؛
شکست شاهانه، ماروین زونیس، ترجمهی عباس مخبر
ایران بین دو انقلاب، یرواند آبراهامیان
اعترافات شکنجهشدگان، یرواند آبراهامیان
عبور از بحران، اکبر هاشمی رفسنجانی
شورشیان، مازیار بهروز