در این مطلب میخوانید:
مقدمهای بر حضور مؤثر زنان در جنگ جهانی دوم
نقش زنان در جنگ جهانی دوم بسیار بیش از جنگ جهانی اول بود و گسترش هم یافت. تا سال ۱۹۴۵م میلیونها زن برای تأمین نیاز هواپیماها، کشتیهای جنگی و مهمات در ارتش کار میکردند. همچنین نهتنها زنان تشویق شدند تا بهصورت داوطلبانه برای جمعآوریِ کمکهای مالی، پذیرش نگهداریِ کودکان بیسرپرست، زراعت در باغهای خود و استخدام در کارخانههای مهمات جنگی فعالیت کنند، بلکه از آنها خواستهشد تا به صفوف نظامی هم بپیوندند. ۷۵ درصد زنانی که در جنگ جهانی دوم به نیروها پیوستند، داوطلب بودند. نقشهای نظامیِ زنان بسیار وسیع بود؛ برای مثال، خلبانان کمکیِ حملونقل هوایی، هواپیماها را در مسیرهای خطرناک از کارخانهها تا پایگاههای نظامی همراهی میکردند و گاهاً آنها را به پرواز هم درمیآوردند. این زنان در کنار دیگر زنان سرباز، هر کدام نقشهای مهم و قهرمانانهای را در تلاش برای پیشبرد جنگ، بهویژه برای بریتانیا ایفا میکردند. جالب است بدانید که حدوداً بیش از ۶۴۰ هزار زن در جنگ جهانی دوم بهصورت رسمی خدمت کردند.
مسئولیتهای حیاتی و مختلف
زنان در جنگ جهانی دوم، بهویژه زنان بریتانیایی به همراه هزاران مردی که در نیروهای مسلح خدمت میکردند، مشاغل مختلفی را به عهده داشتند. در واقع آنها نقشی حیاتی در مسائلی مانند امور خانگی، ادارهی خانواده، جیرهبندیِ مواد غذایی، بازیافت و استفادهی مجدد و کشاورزیِ محصولات را داشتند. از سال ۱۹۴۱م، زنان برای کارهای مربوط به جنگ مانند مکانیکی، مهندسی، کارگر مهمات، نگهبان حملات هوایی، رانندهی اتوبوس و ماشین آتشنشانی فراخوانده شدند. در ابتدا، تنها زنان مجرد ۲۰ تا ۳۰ ساله فراخوانده میشدند، اما در اواسط سال ۱۹۴۳م، تقریباً ۹۰ درصد زنان مجرد و ۸۰ درصد زنان متأهل نیز در کارخانهها یا در نیروهای مسلح مشغول به کار و فعالیت بودند. همچنین پرستارانی هم وجود داشتند که پشت خطوط جبههی دشمن در ادارهی عملیات ویژه کار میکردند. برجستهترین عضو آنها در طول جنگ جهانی دوم، «شاهزاده الیزابت» (بعداً ملکه الیزابت) بود؛ او بهعنوان راننده و مکانیک آموزش دیده و به درجهی فرماندهی رسیدهبود. همچنین کوچکترین دختر «وینستون چرچیل»، یعنی «مری چرچیل» (بعدها لیدی سومز) نیز بهعنوان عضوی از آن پرستاران در جنگ خدمت کرد.
زنان شجاع و سرسخت در ارتش
جدا از این نقشهای حیاتی، بیش از ۸۰ هزار زن به نیروی زمینیِ ارتش زنان در بریتانیا پیوستند؛ آنها شرایط سخت و ساعات طولانی را در پاسگاههای روستایی تحمل میکردند تا از حریم بریتانیا حفاظت نمایند. موضوع جالبی که وجود دارد، «دختران زمین» هستند که در مزارع کار میکردند؛ به آنها یونیفورم دادهمیشد و مجبور بودند تا در مزارعی زندگی کنند که آنها را برای کار فرستاده بودند. در شهرها زنان بهصورت داوطلبانه به انجام «هر کاری که لازم بود» متوسل میشدند و البته که به این کارها، افتخار هم میکردند؛ یکی از این خدمات که بسیار مورد توجه است، حمایت از قربانیان بمباران هواییِ بریتانیا توسط لوفتوافه (نیروی هواییِ آلمان) و کسانی بود که در ایستگاههای زیرزمینی پناه گرفتهبودند.
در ادارهی عملیات ویژه، «وینستون چرچیل» حدود ۶۰ زن را به قول خودش «برای بهآتشکشیدن نیروهای دشمن» استخدام کرد؛ آنها در پشت خطوط جبههی دشمن، معمولاً با چتر نجات یا قایقهای ماهیگیری مستقر میشدند تا به تشکیل «ارتش مخفی» از نیروهای مقاومت کمک کنند که راه را برای تهاجم متفقین آماده نمایند. یکی از شناختهشدهترین اعضای ادارهی مذکور در بریتانیا، «ورا لی» متولد لیدز انگلستان بود که پس از مرگ توسط نازیها، لوح تقدیر پادشاه را به جهت خدمات شجاعانهاش دریافت کرد. نباید فراموش کنیم که هنرمندان علاوه بر خدمت در جنگ، هم در خارج از کشور و هم در جبههی داخلی، کارهای دیگری را هم که زنان در طول جنگ جهانی دوم انجام ندادهاند را بهطور گسترده ثبت کردهاند؛ برای مثال، «ایولین دانبار»، «دیم لورا نایت» و «سیسیل بیتون» در میان دیگران، ما را با خاطرات، عکسها و نقاشیهای خود وارد زندگیِ زنان در آن دوره کردند.
تأثیر جنگ بر اشتغال زنان و مبارزه برای حقوق برابر
آمار و ارقام دولتی نشان میدهد که تعداد زنان شاغل در طول جنگ جهانی دوم از حدود ۱/۵ میلیون نفر در سال ۱۹۳۹م (۲۶ درصد) به کمی بیش از ۲۵/۷ میلیون نفر در سال ۱۹۴۳م (۳۶ درصد از کل زنان دارای سن قانونیِ کار) افزایش یافتهاست. ۴۶ درصد از کل زنان ۱۴ تا ۵۹ ساله و ۹۰ درصد از زنان مجرد توانای بین ۱۸ تا ۴۰ ساله، تا سپتامبر ۱۹۴۳م به نوعی در کار یا در زمینهی خدمات ملی مشغول بودهاند. البته سطح اشتغال میتوانست بالاتر هم باشد؛ زیرا کارکنان خانگی از این ارقام مستثنی شدهبودند. بسیاری از کارکنان خانگی برای خدمات ملی اعزام میشدند، اما آمار دقیقی از آنها وجود ندارد. در طول جنگ جهانی دوم، زنان در کارخانجات تولید مهمات، ساخت کشتی، هواپیما، در زمینهی خدمات کمکی بهعنوان نگهبان حملات هوایی، افسران آتشنشانی و افسران تخلیه، رانندهی موتورهای آتشنشانی، قطار و تراموا، هدایتکننده و پرستار کار میکردند.
در این دوره، برخی از اتحادیههای کارگری که بهطور سنتی به مشاغل مردانه مانند مهندسی خدمات میدادند، اقدام به پذیرش اعضای زن هم نمودند. سپس اتحادیههای کارگری بار دیگر نگران تأثیر حضور زنان بر دستمزد مردان پس از جنگ بودند، اما اولویت دولت، جذب کارگران در صنایع خدماتی و نظامی بود. برخی از توافقات محدود در مورد دستمزد برابر حاصل شد که به زنان اجازه میداد تا در جایی که همان شغل مردان را «بدون کمک یا نظارت» انجام میدادند، برایشان دستمزد برابر تعیین گردد. منتها بیشتر کارفرمایان توانستند که موضوع برابریِ دستمزد را دُور بزنند و حقوق زنان همچنان با توجه به جایگزینیشان بهجای مردان، بهطور متوسط ۵۳ درصد کمتر از آنها بود؛ در واقع مشاغل نیمهماهر و غیر ماهر بهعنوان «شغل زنان» تعیین شدند و از پرداخت حقوق برابر معافشان کردند.
کارگران زن برای مبارزه جهت دستمزد برابر، اغلب بدون حمایت اتحادیههای خود، به تحرکاتی در سطوح محلی متوسل شدند؛ برای مثال، کارگران زن در کارخانهی «رولزرویس» به دریافت دستمزد کمتر نسبت به مردان غیر ماهری که همان کار را انجام میدادند، اعتراض داشتند. یک دادگاه تحقیقی، سیستم رتبهبندیِ جدیدی را توصیه کرد که توسط اتحادیهی مهندسان با آن موافقت شد. با این حال، زنان همچنان معتقد بودند که سیستم جدید ۸۰ درصد از آنها را با کمترین نرخ دستمزد روبهرو کرده و سپس در اکتبر ۱۹۴۳م اعتصابی یکهفتهای آغاز نمودند که اینمرتبه توسط اکثر مردان در کارخانه حمایت شد. سرانجام توافقی بر سر دستمزد معین حاصل گشت که برای کارگران زن و مرد یکسان بود؛ بسته به نوع ماشینها و دستگاههایی که بر روی آن کار میکردند.
غرامت برای زنان سهبرابر کمتر از مردان
روش دیگری که در آن، زنان در طول جنگ جهانی دوم مورد تبعیض قرار گرفتند، مربوط به سطح غرامتهای ارائهشده به آنها توسط طرح آسیبهای شخصی (غیر نظامی) در سال ۱۹۳۹م بود. مردان ۲۱ شیلینگ در هفته بابت این طرح دریافت میکردند که سهبرابر بیشتر از زنان با هفت شیلینگ در هفته بود. سپس زنان بهعنوان ناظران و حاضران در ایستگاههای آتشنشانی (شبانه) در کارخانهها، رانندگان آمبولانس، نگهبانان حملات هوایی، اعضای کمکهای اولیه و پیامرسان، به شکل فعالانه در طرحهای دفاع مدنی حضور یافتند؛ باید در نظر داشت که چنین زنانی در معرض خطر بمباران قرار داشتند، اما در مقایسه با مردان حق دریافت غرامتی کمتر برای جراحات را دارا بودند. اتحادیههای کارگری، مبارزان و برخی از زنان نمایندهی مجلس به این موضوع مهم پرداختند و علیرغم مخالفت اولیهی دولت با این تقاضا، نرخ برابری در آوریل ۱۹۴۳م وضع شد.
مادران شاغل
اکنون در قدم بعدی، با توجه به افزایش اشتغال در بین زنان در طول جنگ جهانی دوم و پس از آن، نیاز به پاسخگویی به مسئولیتهای مراقبتیِ مادرانِ شاغل نیز باید مورد توجه قرار میگرفت. بودجهی دولتی برای تأسیس حدوداً ۱۳۴۵ مهدکودک در زمان جنگ فراهم شد، که نسبت به ۱۴ مهدکودک موجود در سال ۱۹۴۰م افزایش بسیار زیادی داشت. با این حال، این موضوع همواره بهعنوان اقدامی موقتی برای دورهی جنگ در نظر گرفتهشد و با وجود افزایش مداوم نرخ اشتغال زنان از دههی ۱۹۲۰م به بعد، محل زندگیِ یک زن متأهل، همچنان در خانه تفهیم و مطرح میشد. البته همانطور که میدانیم، با گذشت سالها از جنگ جهانی دوم و به مرور زمان، این مورد و دیگر موضوعات حقوقیِ آنان نیز با توجه به تلاش و فعالیتهای مدنی و متفاوتشان در کشورهای مختلف حل و تکثیر گشت.
چرا فراموش میشدیم؟
«گریس والاس» دختری ۱۶ سالونیمه بود که داوطلبانه برای خدمت در نیروی زمینیِ ارتش زنان شرکت کرد. اولین جایی که او در آن مستقر شد، یک خوابگاه در ولز بود. او در مصاحبهای از خاطرات تلخ و شیرین خود در آندوران چنین میگوید:
«حدود ۳۰ دختر بودیم، همه با یکدیگر خوب بودیم. بیشتر مردم قبلاً فکر میکردند که چون ما در مزارع کار میکردیم، واقعاً اوقات خوبی را سپری میکردیم، اما اینچنین نبود، اگرچه نمیگویم همهچیز بد بود؛ ما از رقصهای روستایی لذت میبردیم و دوستان زیادی هم پیدا کردیم. برخی از کشاورزان فکر میکردند که ما آنجا هستیم تا همهی کارهای کثیفی را انجام دهیم که هیچکس دیگری انجام نمیدهد. یادم میآید که با دختر دیگری به یکجا رفتیم. یک خانمی ما را به زمینی به مساحت یکونیم هکتار برد؛ پوشیده از علفهای هرز و خارهایی تقریباً به اندازهی خودمان! به ما گفتند پاکش کنیم. ما هیچ دستکشی برای پوشیدن نداشتیم، بنابراین میتوانید تصور کنید که دستان ما در پایان روز چگونه بودند. حتی صورتمان خراشیده شدهبود. او در ماشینش در انتهای میدان مینشست و ما را در حین کار تماشا میکرد.
اگر باران میبارید و میرفتیم زیر درختی پناه میگرفتیم، او سریعاً میآمد و ما را وادار میکرد تا برگردیم سر کار. یکروز تصمیم گرفتیم که به اندازهی کافی غذا بخوریم، اما همان خانم آمد و از ما خواست که سریعاً برگردیم سر کار. نهایتاً یکجُفت دستکش و فنجانی چای به ما دادند. مدتزمان زیادی طول کشید تا کشاورزان متوجه شوند که ما در مواقعی که مجبور بودیم، کاملاً تواناییِ انجام کارهای مردانه را داریم. امیدوارم این روایت نشان دادهباشد که چرا بسیاری از ما فکر میکنیم با ما منصفانه رفتار نشدهاست. سالهاست که در روزهای یکشنبه (اشاره به روز تعطیل هفته) از ما خواسته نشدهاست که عضوی در تعطیلات باشیم. سؤال اینجاست که چرا نه؟ آیا ما سزاوار این نیستیم که با غرور و افتخار شناخته شویم؟ چرا بعد از اینکه دیگر مورد نیاز نبودیم، به این راحتی فراموش شدیم؟»
«کاترین جی. اتوود» نویسندهی کتاب «زنان قهرمان جنگ جهانی دوم» مینویسد:
«…بیشتر این زنان (معروف و ناشناخته) یکچیز مشترک داشتند؛ آنها خود را قهرمان نمیدانستند. آنها از وجدان خود پیروی کردند و کاری را که دیدند باید انجام شود، آن را انجام دادند. همهی آنها به پیروزی در جنگ کمک کردند، حتی بسیاری از آنها که بهای نهاییِ سهم خود را پرداختند و ناشناخته ماندند…»
پیشتر در مورد حضور مؤثر زنان در جنگ جهانی اول پُستی با عنوان «زن در جنگ؛ راهی دشوار برای چشیدن طعم آزادی! + آلبوم تصاویر» منتشر کردهبودیم که چنانچه مایل بودید، میتوانید آن را هم بخوانید و تصاویری متفاوت مشاهده نمایید. در ادامه، تصاویری فوقالعاده تاریخی از حضور زنان در جنگ جهانی دوم را مشاهده میکنید.
نگارش و گردآوری؛ قجرتایم